بسیاری از کارشناسان، مبدأ اقتصاد ضعیف کنونی را ناشی از سیاست های اقتصادی دوران پهلوی می دانند که البته اصلاحات آن وضعیت به خوبی صورت نگرفته است.

به گزارش پایگاه خبری افق یزد، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال های اخیر بارها بر اهمیت جهاد تبیین تأکید و از این مساله به عنوان فریضه قطعی و فوری یاد کرده اند.

این موضوع بدین دلیل از اهمیت فراوانی برخوردار است که دشمنان به شدت تلاش می کنند دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی را کوچک نمایی کرده و به القای ناکارآمدی جمهوری اسلامی بپردازند.

یکی از نمونه های این اقدامات دشمنان به مساله اقتصادی برمی گردد که البته یکی از مهمترین مشکلات کشور به شمار آمده و به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، سال های اخیر را با موضوع های اقتصادی نامگذاری کرده اند.

مقایسه وضعیت اقتصادی دوران پهلوی با دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی سبب شده تا خصوصا نسل جوان تحت تاثیر این جنگ رسانه ای قرار گیرند و از آن دوران به نیکی یاد کنند.

برای بررسی وضعیت اقتصاد کشور در دوران پهلوی و بررسی دلایل مشکلات اقتصادی این دوران با عباس علوی راد استاد اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی به گفت وگو نشستیم.

سلام، وقت شما بخیر. لطفا در ابتدا تعریف مختصری از اقتصاد ارئه داده و بفرمایید معیارهای خوب یا ضعیف توصیف کردن اقتصاد چیست؟

اقتصاد بخشی از نظام اجتماعی یک کشور محسوب می شود و بر اساس نظام فکری و جهان بینی و نوع حکومت شکل می گیرد. ابزاری به نام پول و صادرات و واردات و فعالیت اقتصادی در همه ساختارهای نظام های جهان وجود دارد.

در علم اقتصاد ۶ شاخص مختلف وجود دارد که برخی از آنها مورد اتفاق کارشناسان اقتصاد است و بر اساس آن به تبیین عملکرد اقتصادی یک کشور پرداخته می شود.

اولین شاخص که مهمترین به شمار می آید متغیر رشد اقتصادی است، ثانیا تورم که دولت ها دوست ندارند افزایش یابد، نرخ بیکاری سومین مشخصه است که نرم طبیعی در دنیا وجود دارد و هیچ نظامی ادعای صفر بودن آن را ندارد، متغیر چهارم هم توزیع درآمد است، واردات و صادرات نیز پنجم و متغیر ششم هم مشارکت مردم در شکل گیری اقتصاد است.

وضعیت اقتصاد در دوران پیش از انقلاب چگونه بود؟

اگر بخواهیم درباره اقتصاد دوران پهلوی سخن گفته و وضعیت اقتصاد کنونی ایران را با آن دوران مقایسه کنیم باید از دهه ۵۰ یعنی از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ یاد کرده و بدانیم که در این ۶ سال چه رویکردهایی و چه بدعت هایی شکل گرفت که سبب بروز مشکلات اقتصادی کنونی شده است.

ما یک کشور تورمی هستیم که ۵۰ سال درگیر این تورم بودیم که اولین نشانه های آن در دهه ۵۰ نمایان شد، به گونه ای که میانگین تورم ایران در این ۶ سال به شدت افزایش یافت و اولین سنگ بنای این پدیده در ۶ سال دوران آخر پهلوی شکل گرفت.

اولین مساله ای که همه متخصصان اقتصادی بر آن اعتقاد دارند، اینست که رشد نقدینگی متناسب با رشد اقتصادی و بخش حقیقی اقتصاد نیست یعنی کیکی در اقتصاد تولید می شود و مردم باید چند برابر برای این کیک پرداخت کنند، پدیده ای که در ۶ سال آخر پهلوی به واسطه درآمدهای هنگفت نفتی موسوم به شوک نفتی ۱۳۵۳ به اقتصاد ایران وارد شد.

رشد نقدینگی که یکی از مهمترین عوامل تورم است در این مدت شکل گرفت.

می گویند اقتصاد ایران رشد تولید پایدار ندارد و کیک اقتصاد چند مورد مخرب دارد که یکی از آنها تکیه بر درآمد نفتی است. بخش مولد وابسته به نفت است که اگر نفت نفروشید چند مشکل پیش می آید که یکی از آنها اینست که بخش نفت بزرگ نمی شود و سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات هم تحت تاثیر قرار می گیرد.

در بررسی اقتصادی آن دوران مشاهده می کنیم که همه صنایع منتاج شکل گیری تولید و صنعت ایران از سوی محمدرضا پهلوی به واسطه دلارهای نفتی به بدترین شکل ممکن گرفتار شده و هر مشکلی که هم اکنون مشاهده می کنید به آن دوران برمی گردد.

پس شما ریشه اصلی مشکلات کنونی کشور را در ۶ سال پایانی دوران پهلوی می دانید؟

اقتصاددانان ریشه بسیاری از مشکلات اقتصاد ایران را در این می دانند که دولت بیشتر از جیب خود خرج می کند که باز هم متعلق به آن شش سال  است و منظومه اقتصاد ایران تحت تاثیر مجموعه عملکرد آن دوران است. داده های این مساله موجود بوده و هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی ندارد.

نسل جوان باید بداند که سنگ بنای مشکلات کنونی از کجاست و منشا اقتصاد دولتی با رشد بالای نقدینگی و دارای تورم و تولید وابسته به قطعات مونتاز چیست که البته قطعا مبدا آن به دوران پهلوی بازمی گردد.

تورم از چه زمانی در کشور شعله ور شد؟

تورم در شش سال آخر دوران شاه افزایش یافت و علت آن هم اینست که در سال ۱۳۵۲ یعنی دوران شوک نفت، جهش نفتی به وجود آمد و شاه که احساس می کرد مردم او را نمی خواهند، با استفاده از ارزهای حاصل از فروش نفت درصدد پول پاشی ایجاد رفاه کاذب برآمد.

دولت پهلوی این فرصت را داشت که با ارز درآمدهای نفتی اجازه ندهد تورم اثر خود را روی مردم بگذارد و نارضایتی را به وجود آورد، اما نارضایتی از پهلوی به گونه ای بود که با وجود اینکه محمدرضا به شیوه های مختلف درصدد ایجاد رفاه بود اما مردم او را نمی خواستند چرا که می دانستند او با هدف بقا در حال انجام این اقدامات است.

بیکاری یکی از مشکلات کنونی کشور به شمار می آید. اوضاع بیکاری در دوران پهلوی چگونه بود و چرا در حال حاضر با این مشکل مواجه هستیم؟

نرخ بیکاری در ۵۰ سال اخیر بین ۱۵ تا ۷ درصد در حال تغییر بوده و در دوران پهلوی هم بخشی از بیکاری مرتبط به دوران اصلاحات ارضی بود که بخشی از کشاورزان مهاجرت کردند و شغل های کاذب به شدت افزایش یافت.

نرخ بیکاری در آن دوران مثل اکنون نبود، زیرا تعداد دانشجویان و دانشگاه ها بسیار کم بود، بنابراین هرم بیکاری ترکیبی از بیکاری فارغ التحصلان کنونی نبود. امروزه نزدیک ۶ میلیون فارغ التحصیل دانشگاه آزاد داریم و باید در مقایسه به تفاوت ها و شرایط بپردازیم.

نرخ بیکاری ایران قبل از انقلاب بالا نبود اما ماهیت بیکاری پس از پیروزی انقلاب خصوصا پس از جنگ تحمیلی متفاوت بوده است. مجموع نیروهای متخصص پس از انقلاب با دوران پیش از آن قابل مقایسه نیست و بانوان در دهه ۸۰ به شدت وارد دانشگاه شده اند.

مقایسه مولفه های بازار کار ایران در دوران پهلوی با الان خیلی دشوار است زیرا متقاضیان شغل متفاوت هستند و میزان درصد خانم های خواستار شغل بسیار متفاوت است زیرا حضور بانوان در دانشگاه به شدت افزایش یافته و آنان پس از فارغ التحصیلی خواستار شغل هستند.

البته ذکر این نکته ضروری است که هم اکنون نرخ بیکاری تک رقمی شده است.

دوران پهلوی با انقلاب اسلامی به پایان رسید، چرا پس از آن ۶ سال اقتصاد ایران بهبود نیافت؟

ما کشوری بودیم که بعد از این شش سال انقلاب کردیم و انقلاب در همه نظام های دنیا به معنای زیر و رو کردن و شخم زدن است. نظام پادشاهی پوسیده کنار رفته و در حالی که درصدد اصلاح وضعیت بودیم با پدیده ای به نام جنگ تحمیلی مواجه می شویم.

انقلاب یک پدیده تنها نبوده و جنگ را باید مدنظر قرار داد. جنگ خسارت های فراوانی بر ایران وارد کرد و صدام حسین و شرکا به یک انقلاب نوپا که یکسال بیشتر از آن نگذشته بود حمله کردند.

هنگامی که بخواهیم اقتصاد را بررسی کنیم باید این جنگ را مدنظر قرار دهیم. وسعت خرابی های دوران جنگ بی نظیر بود و پس از پایان جنگ باید درصدد جبران این خسارت ها و ویرانی ها برآمده که بخش زیادی از زمان و بودجه صرف این شد.

۶ سال دوران پهلوی و هشت سال جنگ تحمیلی و دو سال برای جبران خسارت های پس از جنگ را کنار می گذاریم، بعد از آن سال ها هم وضعیت اقتصادی کشور مطلوب نبود.

اولا باید به این مساله توجه کنیم که شدیدترین تحریم ها در این دوره ها بر کشور اعمال شده است.

ثانیا جمهوری اسلامی ایران در این سال ها به لحاظ زیرساخت ها و جبران عقب ماندگی ها و مسائل مختلف زندگی نظیر وضعیت روستاها و بهداشت و درمان و … خدمات بسیار زیادی ارائه کرده است.

ثالثا نرخ امید به زندگی در ایران بالای ۷۰ سال است و سازمان بهداشت جهانی بر آن اذعان دارد. در هنگام مقایسه نمی توانیم فقط یک متغیر اقتصادی را در نظر بگیریم و باید مجموع مسائل را در نظر بگیریم.

رابعا با وجود اینکه بارها نسبت به فاصله طبقاتی ایران هشدار داده ام اما وضعیت کشور همچنان نسبت به بسیاری از کشورها خوب است.

مردم خصوصا نسل جوان باید بدانند که  برای مقایسه نباید فقط به دنبال یک متغیر باشیم بلکه برای مقایسه آن دوران با این دوران باید محیط و شرایط مقایسه را در متغیرهای مختلف بسنجیم.

با این وجود نقدهایی به وضعیت اقتصادی کشور وارد است و حتی رهبر معظم انقلاب نیز بارها نسبت به این مساله تذکر داده اند.

بله ما منکر ضعف اقتصادی نیستیم و رهبر معظم انقلاب هم در بیانیه گام دوم انقلاب به شدت نسبت به روندهایی که باید تغییر می کرد و این تغییر ایجاد نشد، انتقاد می کنند.

اگر سال های جنگ و پس از آن را کنار بگذاریم، نقد به اقتصاد ایران از سال ۱۳۷۲ به بعد آغاز می شود. ما در زمینه قانون مشکل نداریم، اما مشکل در اجرای قوانین از سوی دولت هاست.

رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۸۴ بحث سیاست های کلی اصل ۴۴ را ابلاغ کرده و قفل مشارکت بخشی خصوصی را باز کردند اما از آن سال تاکنون چند دولت اعم از اصولگرا و  اصلاح طلب و معتدل آمدند اما کدام یک سیاسیت های اصل ۴۴ را اجرا کردند؟

اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی با سیطره بالای دولت است که برگرفته از دوران شش سال آخر پهلوی است و اجازه نمی دهد بخش خصوصی حضور شادابی داشته باشد.

اولین بند سیاست های اقتصاد مقاومتی از سوی رهبری، مشارکت آحاد مردم است و ایشان حداقل بارها در دولت های مختلف این مساله را بیان کرده اند.

اما باید به کم کاری دولت ها و بی توجهی به قوانین و عدم ایفای نقش دولت ها و عدم استفاده از قوانین بالادستی مثل اقتصاد مقاومتی اذعان کنیم و آنچه نارضایتی کنونی را به دنبال دارد شیوه های حکمرانی دولت هاست.

فرمودید که دولت های مختلفی اعم از اصلاح طلب، اصولگرا و معتدل به قدرت رسیده اند، چرا هیچ کدام از این دولت ها نتوانستند اصلاحات اقتصادی موردنظر را انجام دهند؟

دولت ها در ایران دو مشکل دارند که یکی از آنها انعطاف پذیری است. مثلا در دولت احمدی نژاد مسکن مهر یک طرح خوبی بود اما او نمی گفت که تامین مالی آن چگونه محقق می شود.

مجموع قوانین کشور این اجازه را می دهد که دولت ها انعطاف پذیر باشند و از سوی دیگر نظارت مجلس نیز قوی نیست و ضعیف عمل می کند.

همچنین حدی برای دخالت دولت در اقتصاد وجود ندارد و راه فرار دولت ها برای عملکردشان وجود دارد. آیا همه کارهای دولت های مختلف خوب بوده که هیچ حساب و کتابی برای آنها وجود ندارد؟

برای حل این مشکل چه باید کرد؟

باید پای دولت را از اقتصاد ایران کوتاه کنیم و برای حضور اندک دولت نیز باید حد و حدود مداخله در اقتصاد مشخص باشد، جلوی انعطاف پذیری را بگیریم و سیستم های نظارتی بر علمکرد دولت باید واقعا فعال شود.

اگر این اتفاقات رخ ندهد دولت و رئیس دولت برای تصمیم های خود احساس پاسخگویی نمی کنند و دولت ها می آیند و می روند و این اقتصاد ایران است در جا می زند.

اگر مساله یارانه ها را یک جراحی اقتصادی بدانیم، در دو دوره شاهد این جراجی بودیم، چرا این جراحی به موفقیت نرسید؟

ما مساله یابی نکرده و به همین دلیل است که نتوانستیم جراحی اقتصادی خوبی داشته باشیم.

زیرساخت های سرمایه گذاری اقتصادی ایران در دهه ۹۰ آسیب دیده است و بر این اساس نمی توانیم به صرف ادعا شاهد رشد اقتصادی باشیم.

مساله دوم اینست که دولت در اقتصاد دست بالا را دارد که یک بخش ناکارآمد به شمار می آید و اجازه حضور شاداب بخش خصصی را نمی دهد و حتی خود را رقیب این بخش می داند.

سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی در سال ۱۳۸۴ می گوید باید سالی ۲۰ درصد از صنایع بزرگ از دست دولت خارج شود، اما این اتفاق نیفتاده و آنچه به عنوان خصولتی مطرح می شود نتیجه ناقص اجرا شدن این سیاست هاست.

ما به لحاظ گفتمان سیاسی و درون حاکمیت همسو نیستیم و مخالفان دولت ها به فشار می پردازند و بر این اساس همگرایی وجود ندارد. منکر نقد نیستیم ولی یک عده ای فقط درصدد ناکارآمد دولت ها هستند که البته این مساله به معنای ناکارآمد نشان دادن جمهوری اسلامی ایران است.

فرمودید که اقتصاد در دهه ۹۰ آسیب دید، منظور شما از این آسیب چیست؟

در دهه ۹۰ دو دوره تحریم شدیم که دوره اول از سوی اوباما و سپس ترامپ اعمال شد. البته ما هزینه استقلال سیاسی و بین المللی را پرداخت می کنیم.

بسیاری از شبهات کنونی ایجاد شده درباره ضعف اقتصاد، مربوط به تحولات دهه ۹۰ است اما باید قبول کنیم که شدیدترین تحریم ها را متحمل شدیم که بعید است کشور دیگری آن را تجربه کرده باشد.

در حالی که جمعیت ایران رشد داشته، کیک اقتصاد ما هیچ تغییر نکرده  و درآمد سرانه ما در آن دوران ۳۷ درصد افت کرد. در انتقادها به تحولات دهه ۹۰ توجه نمی شود در حالی که اصل اقتصاد همین است.

تورم نیز در این دهه به شدت افزایش یافت. آیا می توان گفت که انتقادها از آن زمان بیشتر شد؟

میانگین تورم در ۵۰ سال ایران حدود ۲۰ درصد است که در دهه ۹۰ به ۲۵ درصد و از سال ۱۳۹۸ به بعد به ۴۵ درصد رسید که دو برابر به شمار می آید.

ما سه گروه در کشور داریم که گروه اول بر موج تورم سوار شده و درآمدهای فراوانی بدست می آورند. گروه دوم نیز خنثی هستند و نه از تورم آسیب می بینند و نه سود می کنند.

اما گروه سوم که اغلب آنان دارای تورم ثابت هستند، به شدت تحت تاثیر و فشار تورم قرار گرفته و تیرهای تورم بیشتر به آنان اصابت می کند و همین قشر هم بیشترین معترض به شمار می آیند.

بنابراین می توان گفت که افت رفاه و فشارهای اقتصادی و پررنگ شدن مقایسه مربوط با دوران پهلوی به تحولات دهه ۹۰ برمی گردد.

ما در دهه ۸۰ به واسطه درآمدهای نفتی توانستیم جلوی خیلی از افزایش قیمت ها را بگیریم، اما هم اکنون نمی توانیم همانند گذشته نفت بفروشیم و پول نفت فروخته شده را هم نمی توانیم به راحتی دریافت کنیم.

اگر اندکی از تحریم های ظالمانه کاسته شود، مطمئنا وضعیت بسیار بهتری را می توان متصور شد.

در بخش آخر گفت‌وگو یادی کنیم از شهید رئیسی. رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از شهادت آیت الله رئیسی به تمجید از اقدامات ایشان پرداخته و حتی گفتند که اگر این دولت ادامه پیدا می‌کرد بسیاری از مشکلات کشور و عمدتا مشکلات اقتصادی حل می‌شد. به نظر شما مهمترین اقدامات اقتصادی این شهید چه بود؟

مشخصه اصلی دولت شهید رئیسی این بود که تلاش می کرد فاصله بین دولتمردان را با فعالان اقتصادی و مردم در همه زمینه ها کم کند. وقتی رئیس دولت در جای جای کشور حضور می یابد با مشکلات جامعه بدون واسطه و از نزدیک آشنا می شود.

نکته دوم این بود که تلاش کرد بگوید گرچه کشور در تحریم ظالمانه است اما من کشور را به واسطه این تحریم ها متوقف نمی کنم و شرایط کنونی کشور را به این تحریم ها گره نمی زد و تلاشش به نتیجه رسید.

وقتی تراپ از برجام خارج شد درآمدهای ارزی حاصل از نفت ۵۷ میلیارد دلار بود که در سال ۱۳۹۹ به ۲۱ میلیارد دلار رسید که پایین ترین رقم فروش نفت پس از انقلاب بود. دولت شهید رئیسی در سال ۱۴۰۱ این رقم را به ۵۶ میلیارد دلار رساند.

ایشان نشان داد که می توان در دوران تحریم کار کرد. گرچه مشکلات کاملا حل نشد و البته تحریم اثر ظالمانه را داشته و ایشان بر این مساله اذعان داشت.

نکته سوم اینست که دولت رئیسی میانگین رشد اقتصادی صفر ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ را به چهار و دو دهم درصد رساند که پس از پایان جنگ تحمیلی تا سال ۱۳۹۰، سه و نه دهم بود که شهید رئیسی به میانگین بلندمدت رساند در حالی که در اوج تحریم بودیم.

در دو سال اول صادرات غیرنفتی جهش یافت و به ۱۰۰ میلیارد دلار رساند.

اگر ایشان به شهادت نمی رسیدند، چه آینده ای برای اقتصاد ایران متصور می شدید؟

تورم گرچه بسیار بالا بود اما روند کاهشی داشت و در زمان شهادت نسبت به سال قبل ۱۲ درصد کاهش یافت. البته بنده می گفتم که نرخ تورم بالاست و به مردم فشار می آید، اما نرخ تورم رو به کاهش بود.

روند های اقتصادی ایران به سمت بهبود بود، اما ایده آل نبود و اگر ایشان شهید نمی شدند با این روند، روندها به سمت کاهش می رفت.

و در آخر مصاحبه اگر صحبتی مانده است، بفرمایید.

در حال حاضر سیستم اطلاع رسانی خوبی وجود دارد و امروزه به راحتی ریزترین اتفاقات جهان مخابره می شود، اما در آن دوران سبک اطلاع رسانی بدین شیوه نبود.

همه تحولات امروزه مورد نقد و بررسی قرار می گیرد، ولی اطلاعات تحولات گذشته به خوبی در دسترس نیست و بر این اساس است که انتقادها و مقایسه ها صورت می گیرد و کارشناسان آگاه باید به مقایسه دقیق پرداخته و مردم خصوصا نسل جوان را آگاه سازند.

مصاحبه کننده: فاطمه شوهانی

  • نویسنده : فاطمه شوهانی